مادرم عشق و علاقه عجیبی به امام حسین علیه السلام داشت، اسمش رو که میآورد بغض میکرد و اشک تو چشماش حلقه میزد ، همیشه میگفت کاش تو کربلا بمیرم، آخرین زیارت و سفری که رفته بود کربلا ،وقتی که اومد خونه همش میگفت چه زیارت دلچسبی کردم ایندفعه ، تازه دو ماه بود که از سفر برگشته بود و … با ذکر حسین به خدای حسین پیوست و آسمانی شد 💔 😔
مادر خدابیامرزم این نوحه را اربعینها میخواند
بر سر مزار گلی ناله میکند بلبلی..
مجلس عزا گرفته دختر بزرگ علی
برگشته ز شام و کوفه،با قامتی خمیده زینب
چهل روزه اسیر بوده،حسین را ندیده زینب
هجده سرِ نورانی به بالای نیزها بدیده…
صوت قرآن برادرش، بر نوک سنان شنیده!
داغ دختری سه ساله را در خرابه دیده زینب
چهل روزه اسیر بوده، حسین را نَدیده زینب
همچو بابایش علی، به بازار کوفه خطبه خوانده…
با خطبه ی آتشین خود، محشر آفریده زینب
همراه اَسیران بلا، او رفته به شام و کوفه!
انتقامِ خونِ شُهدا، از یزیدیان گرفته
ویرانه گر کاخ معاویه و یزیده زینب…
چهل روزه اسیر بوده؛ حسین را ندیده زینب!
#به_یادگار_از_مادرم
#من_عشق_حسین_با_شیر_از_مادرگرفتم
#اربعین
#شادی_روح_مادر_بزرگوارم_صلوات
#روحت_شاد_سادات_خانوم
#روحت_شاد_حضرت_مادر 😔 💔
آخرین نظرات