#به_قلم_خودم
#زیارت_امام_رضا_ع
#زیارت_شهیدجمهور
بعد از مدتها آرزویی که بر دلم مانده بود را به اجابت رساندم، صبر و قرار نداشتم، خود را به ضریح مطهر نزدیک و نزدیکتر میکردم و…
صلی الله علیک یا امام رضا
صدای خادمه کنار ضریح با آن چوبپَر سبز رنگش مرا به حال خود آورد: خواهرم زیارت قبول ،حرکت کن! هنوز چند ثانیه هم نشده بود!، اما با وجود همهی خستگی و دلتنگیها و درد و دلهایی که داشتم، به اجبار دستانم را از شبکههای طلایی ضریح جدا کردم و به خاطر نفرات پشت سرم جا خالی کرده و به سمت خروجی رفتم. گوشهای دنج را انتخاب کردم و شروع به خواندن ادعیه و زیارات کردم یک نگاه به ضریح میکردم و یه نگاه به کتاب دعا، متوجه گذر زمان نبودم، بعد از خواندن ادعیه ، به سمت مزار شریف و نورانی شهید جمهور حرکت کردم. دل توی دلم نبود، هرچه نزدیکتر میشدم اشکهایم بیشتر میشد و مدام زیر لب میگفتم:
«دلم برای رئیسی سوخت»
به جایگاهش نزدیک شدم، با دیدن عکسش،انگار بند دلم پاره شد و هایهای شروع کردم به گریه کردن، ازش حلالیت طلبیدم بابت اینکه قدرش را خوب ندانستیم، تشکر کردم بابت تمام زحمات و تلاشهایی که انجام داده بود،چقدر دلتنگش بودم،زیارت شهیدجمهور حسابی به من چسبید، هنگامی که به صورت مهربانش نگاه میکردم،دلم آرام میشد.چشمان را بستم گویی صدای رسا و زیبایش را میشنیدم، صدایی از جنس دلسوزی پدرانه که با زبان بی زبانی از ما میخواست راهش را ادامه دهیم و نگذاریم خونش پایمال شود.از امام رضا و سید ابراهیم شهید مدد گرفتم و عهد کردم که فرصت بیشتری برای خودسازی خودم صرف کنم، از روزمرگیها فاصله بگیرم و خوب یادم باشد برای چه خلق شدهام و زندگی میکنم،انشاءالله شما هم توفیق حاصل فرمایید که در این حریمِ قدسی، قدم بگذارید و از خوان و کرم امام رئوف و فیضِ حضورِ شهیدجمهور عزیز، بهرهمند شوید.
موضوع: "بدون موضوع"
(به نیت حاجت روایی همتون دو رکعت نماز در حرم آقا امام رضا خوانده شد، انشاءالله به زودی قسمتتون)
تـُو انتخاب ِمَن نبودی ، سَرنِوِشتَم
بودی ، تَنها اَنگیزهی ِماندَنَم در این
زِندِگی ِبیاِعتبار آقا امام رضا 💛🌱".
گفت عاشقے ࢪا توصیف کن؛ گفتم:
*جا گذاشتن یک تیکہازقلبم برا؎همیشہ
در کنج حــرم*❤️🩹. . ~ًِ
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#به_قلم_خودم
#امامزاده_نون_ماستی! 🌹
دیروز حوالی عصر قرار شد برای خرید سوغات به مراکز مشخص شده از قبل برویم، یکی از آن مرکز خریدها اطراف حرم و سمت خیابان طبرسی بود، بعد از کمی پیادهروی، چشمم به امامزادهای افتاد، و با همراهانم قرار شد نیم ساعتی را در آنجا باشیم ،بالای سر در امامزاده نوشته شده بود:
#امامزادهمحمدغیاثالدین،ع 💫
معروف به #گنبدخشتی
تا حالا به این مکان نیامده بودیم، وارد که شدم حس بسیار خوبی داشتم، نمای داخلی قسمتی بازسازی شده بود اما قسمتی بافت قدیمی داشت ، در و دیوار پر بود از عکس شهدا و پوسترهای مذهبی و احکام، با خواندن اذن دخول و زیارتنامه مخصوص نزدیک ضریح شدم، زیارت کردم و چند رکعت نماز خواندم، سنگ مضجع شریفش خیلی قدیمی و جالب بود و به نظر از آثار بسیار تاریخی و نفیس محسوب میشود، از خادمین آنجا خواستم کمی درموردش برایمان توضیح بدهند، یکی از آنها اینطور گفت:
اینجا مزار امامزاده سلطان محمد معرف به:
«امامزاده نونماستی» یا «آقا نونماستی»!
است، ایشان «با 17 واسطه» از نوادگان امام موسی بن جعفر ،علیه السلام ، است. و جزو سادات موسوی محسوب میشود که. از جمله بزرگان و کلانتران مشهد و اداره کننده اصلی کارهای آستان رضوی و حرم مطهر امام رضا علیه السلام بودند.
با تعجب و مشتاق به صحبتهای خادم گوش میدادیم و در ادامه گفت: اشخاصی که نذر دارند روزهای سهشنبه به این مکان میآیند و نذر میکنند که اگر حاجت گرفتند بعد از خواندن دعای توسل ،مقداری نان و ماست در امامزاده پخش کنند.به اعتقاد بسیاری از مردم مشهد،این رسم پیشینه دقیقی ندارد، مقدار نان و ماستی هم که نذر میشود، مشخص است و نباید از پنج سیر ماست و یک من نان کمتر یا زیادتر باشد، والا نذر پذیرفته نیست!، اما خادم گنبد معتقد بود که تغییر وزن نان و ماست و افزودن بر آن، اشکالی ندارد، بهشرط آنکه صاحب نذر بضاعت کافی برای خرید آن را داشته باشد، در غیر اینصورت میتواند نصف مقدار فوق را تهیه کند.و نباید خود را مقید به عدد و رقم نماید!من هم نذر کردم که اگر … هزینه نان و ماست یک سهشنبه را بپردازم، حال چقدر صحت دارد الله اعلم، حال اگر هم این رسم جای اشکال داشته باشد برایم مهم نیست چون کار بدی از نظرم نبوده ، کمی نان و ماست آنچنان هزینهای ندارد و صرف افراد خسته و زوار و مسافر میشود که گلویی تازه کنند و کمی سیر شوند!
(البته بهدلیل رعایت نکات بهداشتی، دیگر نذری نان و ماست را خود نذرکننده بهصورت مستقیم توزیع نمیکند، بلکه چند صندوق پول برای نذری درنظر گرفته شده است که مردم بعد از گرفتن حاجت، پول نان و ماست خود را داخل آن میاندازند و خادمان گنبد با این پول، نان و ماست میخرند و سهشنبهها دربین مردم پخش میکنند.)
ضمنا مزار شهید مدافع حرم: #شهیدمحمدرضافیضی
که از لشکر #فاطمیون هستند نیز در این مکان است.
(شادی روح امام رضا علیه السلام و این امامزاده واجب التعظیم و شهید مورد نظر صلوات)
#به_قلم_خودم
روزی که #جوایزم از #کوثرنت به دستم رسید با خوشحالی بسته رو نگاه کردم روی بسته نوشته شده بود، شکستنی! به آرامی آن را باز کردم یک #سررسید و #خودکار بود به همراه یک #ماگ با آرم شبکه وزین کوثرنت، برام جالب بود این مدل هدیه ، ماگ رو شستم و اولین چای دبش و لبسوزم رو داخلش ریختم و با کلی ذوق جرعه جرعه نوشیدم، همون موقع تو ذهنم اومد کاش یه روز بتونم تو #حرم_امام_رضا علیهالسلام ،باهاش چای بخورم اونم به یاد همهی مسئولین و کاربران شبکه دوست داشتنی گل بنفشه جانم، امروز به آرزوی فانتزیم رسیدم و … خلاصه خواستم بگم کوثرنت جوایزش هم خاصه هم نظر کرده و متبرک، مثل همین ماگ که گویی عاقبت به خیر شده و داخلش چای روضه و نذری آقا امام رضا علیهالسلام ریخته شد! 😉
جای همتون خالی، نایب الزیاره و دعاگوی همتون بودم و هستم، انشاءالله به زودی زود قسمت همتون بشه 🙏 🌸 💫
#کوثرنت_دوستداشتنی_تشکر 💟
#عکس_تولیدی
#جرعه_ای_آرامش
#چایخانه_حرم☕️🫖
#السلامعلیکیاعلیموسیالرضا
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
رسیدم تا حرم
گویی کسی میگفت در گوشم
بیا ای خسته از دنیا
که من باز است آغوشم
سلیمانا بیا بردار
بار از شانهی موری
مرا باریست از غمها
که سنگین است بر دوشم
کجا پیدا کنم دیگر
شراب از این طهوراتر؟
بهشت اینجاست
اینجایی که دارم چای مینوشم
بجز دامان تو
دستانم از هر ثروتی خالیست
مکن ای شاه
در تنهایی محشر فراموشم
#سالروز_غزوه_بنی_المصطلق یا #غزوه_مُرَیسیع در #شعبان سال پنجم یا ششم هجری روی داد.این غزوه برای مقابله با قبیله بنی مصطلق رخ داد.علت جنگ از این قرار بود: به حضرت #محمد خبر رسید که #حارث بن ابی ضِرار، رئیس طایفه بنی مصطلق، قوم خود و گروههایی از اعراب را جمع کرده و آماده جنگ با مسلمانان شده است.پیامبر اکرم (ص) برای اطمینان از این خبر،# بریدة بن حصیب را برای اطلاع از درستی خبر به لشکرگاه دشمن فرستاد و پس از آگاهی از درستی خبر، دستور فرستادن سپاه را به سوی بنی مصطلق صادر کرد.در این جنگ، پیامبر اکرم (ص) پرچم #مهاجران را به #عمار بن یاسر و پرچم #انصار را به #سعد بن عباده سپرد و آماده جنگ شد.مسلمانان با شعار «یا منصور اَمِت» (ای پیروز بمیران) به دشمنان حمله کردند.در این جنگ، ده نفر از یاران حارث کشته و مابقی اسیر شدند و عده ای نیز گریختند.غنایم زیادی نیز نصیب سپاه اسلام شد.پیامبر اکرم (ص) پس از پایان جنگ، دستور داد تا با اسیران، با نرمی و ملایمت رفتار کنند.در این جنگ #جویریه دختر حارث بن ابیضرار به اسارت درآمد.جویریه برای آزادیاش، نزد پیامبر اکرم (ص) رفت و پس از اقرار به وحدانیت خدای متعال، از او درخواست کرد تا بهای آزادی او را پرداخت کند.پیامبر اکرم (ص) بهای او را پرداخت و سپس با وی #ازدواج کرد.پس از این ازدواج، مسلمانان اسرای بنی مصطلق را آزاد کردند.مسلمانان #نزول_سوره_منافقون را به همین مناسبت میدانند. #خبر_اِفک نیز در بازگشت از این سفر روی داد.
#به_قلم_خودم
جهت اطلاعات بیشتر 👇
آخرین نظرات