لغت «فاطمه» وصفی است از مصدر «فطم»؛ و «فطم» درزبان عربی به معنی بریدن، قطعکردن و جداشدن آمدهاست. این صیغه، بر وزن «فاعله»، معنای مفعولی میدهد و به معنی «بریده» و «جداشده» است.[۸] محمّد در پاسخ علی بن ابیطالب که از او دربارهٔ علت نامگذاری فاطمه پرسید، گفت: «چون او و پیروانش از آتش بریده شدهاند.»[۹] ابن حَجَر هِیْتَمی در اَلصَّواعِقُ الْمُحْرِقَة و نَسائیدر سُنَن آوردهاند: «خداوند او را فاطمه نامید چراکه او و دوستدارانش را از آتش جهنم قطع کردهاست.» فَتّال نیشابوری در رُوضَةُالْواعِظین از جعفر صادق نقل کردهاست: «فاطمه نامیده شد چون از بدیها بریده شدهاست.»[۱۰] برای فاطمه نامهای دیگری هم برشمردهاند که «صِدّیقه»، «مُبارَکه»، «طاهِره»، «زَکیّه»، «راضیّه»، «مرضیّه» و «زهرا» از آنجملهاند. یکی از مهمترین کنیههای او «امّ ابیها»، به معنای «مادرِ پدرش»، است
القاب
آخرین نظرات