#عید_قربان 🐑 🐏
عید قربان، عید بندگی و اوج ایثار
عید قربان، آینهایست که در آن شکوه ایمان، صفای دل، و بلندای تسلیم نمایان میشود. روزیست که انسان، به یاد میآورد راه رسیدن به خدا از گذرگاه دل کندن میگذرد؛ دل کندن از عزیزترینها، از خواستنها، از داشتنیها…
در آن روزِ امتحان، ابراهیمِ خلیل، پدرِ ایمان، بر بلندی عرفان ایستاد و تیغ فرمان پروردگار را بر گلوی فرزند نهاد. اسماعیل، جوانهی امید و روشنای چشم پدر، با دلی آرام گفت:
«یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّـٰبِرِینَ»
(پدرم! آنچه مأمور شدهای انجام ده، انشاءالله مرا از صابران خواهی یافت) [سوره صافات، آیه 102]
و خدا، که آگاهتر از هر داناست، صداقت آن دلهای پاک را دید و به جای جان اسماعیل، قربانیای از آسمان فرستاد تا رسمِ بندگی در تاریخ جاودان بماند.
عید قربان، تنها روز ذبح گوسفند نیست؛ روز ذبح نفس است، بریدن از «من» و رسیدن به «او». روزیست که حاجیان در منا، در پایان حج، قربانی میکنند تا نشان دهند «لبیک»شان، فقط لب به کلام نبود، که دل نیز با آن همراه شده است.
در خانهها نیز، سنت ابراهیمی زنده میشود؛ تیغ بر گلوی گوسفند، اما نیت بر گلوی تعلقات دنیا. گوشت نذری پخش میشود، بین فقرا، همسایگان، دلهای محتاج… بوی غذا نمیآید، بوی مهر و عدالت است که در کوچهها میپیچد.
قربانی کردن، نماد است؛ نمادِ آنکه ما نیز باید چیزی را، هرچند عزیز، در راه خدا بدهیم. هرکسی اسماعیلی دارد؛ خواه نامش وابستگی باشد، خواه غرور، خواه تعلق به دنیا.
و قربان، دعوتیست به ذبح آن اسماعیلهای پنهان…
امروز، دلها غسل میکنند در نهر بندگی، چشمها روشن میشوند به نور یقین، و جانها سبک میشوند از سنگینی تملک.
و چه خوش گفت آن شاعر شیرین گفتار:
بندگی کن تاکه سلطانت کنند
تن رها کن تا همه جانت کنند
سر بنه در کف، برو در کوی دوست
تا چو اسماعیل، قربانت کنند
بگذر از فرزند و مال و جان خویش
تا خلیل الله دورانت کنند
#سمیه_خانوم_اُم_الحسین
آخرین نظرات