تصویر خادم الرضا در چایخانه حرم امام رضا علیه السلام 😭 😢
#چایخانه_حرم
#خادم_الرضا
#سید_ابراهیم_رئیسی
#شهیدجمهورایران 💫
تصویر خادم الرضا در چایخانه حرم امام رضا علیه السلام 😭 😢
#چایخانه_حرم
#خادم_الرضا
#سید_ابراهیم_رئیسی
#شهیدجمهورایران 💫
#معرفی_کتاب📗
#مثل_نهنگ_نفس_تازه_میکنم
به نام خدا
من، مردی که نیازمند شناخت “زن بودن” هستم!
من زن نیستم، و به تبع آن، نه دختری نازدونه برای پدر و مادرم خواهم بود، نه همسری برای یک مرد و نه مادری برای فرزندانم. اما من یک مردم و این یعنی توانایی پسر بودن برای مادرم، شوهر بودن برای همسرم و پدر بودن برای دخترم رو دارم.
با وجود اینکه زن نیستم، به اندازه یک زن نیازمند شناخت “زن بودن” هستم. چرا که نیمی از مهمترین نقشهای زندگی من به این شناخت گره خورده.
بله، من به عنوان یک مرد، نیاز دارم تا دنیای اطرافم و حتی خودم رو از زاویه نگاه یک زن ببینم و ادراک کنم و چه خوشم بیاید چه نه، خوشخبختی من به این گره خورده که از لطافت نهفته در نگاه مادرم، اضطراب شکننده در نگرانیهای همسرم و شرم پنهان در سرخی گونههای دخترم، درک عمیقتری داشته باشم.
این درک گاه از فاعلیت پخته و سنجیده من سرچشمه میگیرد، به گونهای که قوی باشم و بیواسطه، منافع شخصی و منیتهایم را کنار بگذارم و از دریچه نگاه مادر، همسر و دخترم به زندگی نگاه کنم. و گاه این پختگی در من شکل نگرفته و نیازمند تلنگری از بیرون است تا بیدار شود و شکل بگیرد، به این امید که روزی این پختگی در وجودم ریشه دوانده و پایدار شود.
میدانم در روزگاری که قحطی همدلی بیداد میکند، مردانی از جنس اول نیز وجود دارند، اما تعدادشان اندک و حضورشان در جامعه کمرنگ است.
لذا نیازمند تلنگری از بیرون هستیم تا میل به این همدلی در وجودمان بیدار شود.
اما این تلنگر از کجا میآید؟
بخشی از آن بر عهده زنان جامعه ما است. زنانی که باید در برابر منیتهای شناور در دنیای اطرافشان صبور باشند و از به اشتراک گذاشتن نگاه خاص خود به زندگی خسته نشوند.
کتاب “مثل نهنگ نفس تازه میکنم” نوشته خانم معصومه امیرزاده، دقیقا همان تلنگری است که از آن صحبت میکنم.
شاید بسیاری در مواجهه با روایتی زنانه از زندگی روزمره، تصور کنند که قرار است از الگویی برای زن بودن صحبت شود اما این کتاب فراتر از الگودهی، بستری برای ایجاد درک متقابل اجتماعی بین دو هویت زنانه و مردانه فراهم میکند. و این همان چیزی بود که من مدتها به دنبالش بودم و یافتن آن در روایت یک نویسنده زن ایرانی، برایم بسیار جذاب بود.
خواندن این کتاب رو به تمام زنانی که خواهان روایت داستان خود و به تمام مردانی که خواهان درک عمیقتر زنانگی هستند، توصیه میکنم.
این کتاب دریچهای نو به سوی دنیای زنان میگشاید و به شما کمک میکند تا زن بودن را از زاویهای جدید ببینید.
امروز یکی از دوستانم را دیدم. خیلی آرام بغلم کرد و گفت تسلیت عرض میکنم. و من نشستم و گریه کردم.
بعد از مدتها باز گریه کردم.
و فکر کردم چقدر محتاج تسلی دادن بودم. چقدر نیاز داشتم بر اندوهی ملی در آغوش هم وطنی بگریم.
و بعضی از ما در سوگواری چقدر تنها هستیم. همگریه نداریم
هم بغض
و این نیازی است به رسمیت شناخته شده
آنجا که گفته شد
هَل مِن مُعین فَاُطیلَ مَعَهُ العَویلَ و البُکاء؟
آیا کسی هست که مرا یاری کند تا بسی ناله فراق و فریاد و فغانی طولانی از دل برکشم؟
من هنوز از شهادت سردار گریه به دامن دارم….
این بغضهای کهنه آدم را کم کم میکشد.
از درون میتراشد
یک اندوهی در تو ته نشین میشود که به تمامه شادی در تو نمینشیند.
مثل دیشب
که تولد دوستم بود با آن همه به قاه قاه جان خندیدن
به بهانه سجده پایان نماز به های های روح گریه کردم.
ما دیگر بعد از این همه اندوه آدم سابق نخواهیم شد.
سردار،غزه،خیمههای رفح،بچههای بدون سر،شانههای ترد لرزان،شهید جمهور….
از ما خندهای لاغر که به اشک آمیخته و گریهای فربه که به لبخند تزیین شده ساخت….
این ترکیب تلاش ما برای دوام آوردن بود.
#شهیدجمهور
#شهیدخدمت
#خادم_الرضا
بسمالله الرحمن الرحیم
به روانترین شکلی که بلدیم میگوییم:
نگران انتخابات پیشرو هستیم.
از هم اکنون میبینیم که بعضی صفحههای مجازی از مخاطبان خود میپرسند:
کدام رئیس جمهور را میخواهید؟
1_برنامه داشته باشد
2_مانند شهید رئیسی باشد
گویا که برنامه داشتن و مانند شهید رئیسی بودن در تنافر و تفاوت با هم است.
این گونه جهت دهی ذهن مخاطب غیر از این که توهین به مردی است که در دوره 33 ماهه ریاست جمهوری او
▪️اضافه شدن 16 هزار تخت بیمارستانی معادل بیش از 10 درصد کل ظرفیت بیمارستانی ایران از ابتدا تا اکنون.
▪️افتتاح 2700 مرکز بهداشتی
▪️تزریق 80 میلیون واکسن و ریشه کنی کرونا و اتمام کابوس فوت روزانه 700 بیمار
▪️توقف روند تعطیلی تولید در ایران و فعال سازی مجدد 8هزار مجتمع اقتصادی تعطیل و نیمه تعطیل از جمله: نساجی، آزمایش، درنا، پردیس، ذوب آهن اردبیل، سیمان تیس، ماشین سازی گچساران، خوشهطلایی، قندیاسوج، ارج، هپکو، واگن پارس، فولادبافق و…
و بازگشت به کار هزاران کارگر بیکار شده.
اتفاق افتاد و گویا که او با بی برنامهگی چنین خدماتی را به انجام رساندهاست.
در مرحله بعد این تقابل بسیار خطرناک است.
زیرا فرصت را برای روی کار آمدن ضعیفترین، ناکارآمدترین و بی برنامهترین رجال را فراهم میکند.
پس لطفا به هر صفحهای که (حتما از افراد ظاهرالصلاح هستند) و جاهلانه یا عامدانه چنین تقابلی ایجاد کرد تذکر دهیم.
و اجازه ندهیم
الگویی اشتباه از شهید یا مسئولی با درجهی شهادت شکل بگیرد.
چرا که
در صفوف ایستاده بر نماز
ابن ملجمها فراوانند باز….
#انتخابات_ریاست_جمهوری
#نگرانیم
#جهالت
#معاندت
#حضور_حداکثری
#انفعال_ممنوع
#ما_همه_یک_پیکریم
#دریغ_است_ایران_که_ویران_شود
#ایران_ما
#ایران_قوی
#دلنوشته ای برای …🖤
می دانی سید ،
دلم خیلی برایت تنگ شده 😭 😭
حتی شاید بیشتر از حاج قاسم
اون روز ها ته ته ته دل مان خبر داشت که بالاخره یک روز صبح از خواب بیدار می شویم و خبر #شهادت سردارمان را از تلویزیون خواهیم شنید.
اما تو فرق داشتی. اینقدر به بودنت عادت کرده بودیم که حتی فکرش را هم نمی کردیم که یک روز صبح قرار است ما از خواب بیدار شویم و #سید ما برای همیشه بیدار نشود 😭
“برای همین است که رفتن حاج قاسم را باور کردم ولی رفتن تو را نه”
او زندگی اش حماسه بود
و حماسی رفت. تو اما مظلوم بودی. مظلومانه هم رفتی 😭 😭
یک جای دور، خیلی دور ، در هوایی مه گرفته با #خدای خودت خلوت کردی تا مزد اخلاصت را بگیری.
به دور از هیاهوی مقام و شلوغ کاری میز و صندلی ریاست.
فکر ما را نکردی با معرفت؟
نگفتی بعد سال ها داریم از دیدن رئیس جمهورمان کیف می کنیم؟
تو شوق ما را وقتی کنار آقا می نشستی ندیدی؟
شعف صدای آقا را وقتی از شما تعریف
می کرد نشنیدی؟ 😭 😭
“معرفت ات را شکر سید”
ما را درگیر خودت کردی و خودت را رها از ما؟ واقعیت اش را بخواهی
هنوز رفتنت را باور نمیکنم.
هنوز منتظرم فردا در خبر ها بشنوم “
ریاست محترم جمهور حجه الاسلام رئیسی در دیداری صمیمانه پای صحبت کارگران معدن فلان نقطه دور افتاده نشست”
. . اما باید بپذیرم. سید #خوش_قلب و بی تکلف ما، از پیش ما رفته است. برای همیشه.
دلم برایت تنگ می شود سید 😭 😭 😭 خیلی زیاد. برای لبخند مهربانت. 😭 😭 😭 برای اضطرابی که در لحظه تنفیذ در چهره ات موج می زد که همان اضطراب دل ما را قرص کرد که کار به دست مرد
خدا افتاده.
دلم برای تقوایت در مناظره
تنگ می شود. 😭 😭 😭
آن جا که به تو گفتند سندرم پست بیقرار داری و تو جواب ندادی.
چرا به آنها نگفتی سید؟ چرا نگفتی که پست بعدی ات #زمینِ_سردِ معراجِ شهدای تبریز است؟
کاش جواب می دادی تا دلمان برای جواب ندادنت این همه تنگ نمی شد.
وقتی نگرانی ات برای #ناهار خوردن کارگران را تمسخر کردند، تو دنیای کوچک شان را به روی شان نیاوردی.
مثل همیشه لبخند زدی و از کنارشان گذشتی
. تو با خدا عهدی داشتی و خدا امروز عزیزت کرد. عزیز ایران. 😭 😭 😭
بیش از این خسته ات نکنم
“سید جان”
می دانم خسته ای. چند سال است درست نخوابیده ای.
حالا دیگر استراحت کن.
بی آن که نگران فردا باشی.
برای ما هم دعا کن.
دوری ات سخت است.
ما سید خوش اخلاقِ #مهربانِ صبور خودمان را می خواهیم اما چه کنیم که خدای ما هم خوش سلیقه است و تو را برای خودش خواسته.
#شهادت_گوارایت
#شهیدجمهور
آخرین نظرات