#به_قلم_خودم
امروز در فضای مجازی، این کلیپ که با #هوشمصنوعی درست شده را مشاهده میکردم. همین چند لحظه دهها فکر ذهنم را به خود مشغول کرد اینکه ما آدمیان چرا با آنکه اطمینان داریم خدا همیشه در کنارمان هست و منجی ما در لحظات دشوار، پس چرا اینقدر کم صبر و طاقتیم؟!
بسیاری از حوادث و گرفتاریها مسببش گناهان و غافل بودن از یاد خداست، اما اگر خداوند حکیم تلنگری به ما میزند که هضمش برایمان سخت است، در واقع محبتی است برای بیداری روح خفته و زنگار گرفتهمان، اما ما همچنان با جزع و فزع ناامیدانه، یا زبان به شِکوه و کُفر باز میکنیم یا ایمان از کف میدهیم. داستان حضرت یونس «علیهالسلام»بسیار پندآموز است که با استفاده از این شاهکلید میتوانیم راهی به سوی نور باز کنیم؛حضرت یونس دارای مقام شامخ نبوّت، رسالت و عصمت و مورد عنایت و از نعمت ولایت ویژه الهی برخوردار بود.کار و امر واگذار شده به حضرت یونس آنقدر سنگین بود که ایشان صبر و شکیبایی خودش را در برابر قوم سرکش و فاسدش از دست داد و ترک اولی کرده، آنها را نفرین و رها کرد.ایشان سالها در میان قوم لجوج و سرکش تلاش کرد تا آنها را هدایت کند، اما هرچه کوشش میکرد به نتیجهای نمیرسید. بدین جهت خشمگین شد و به سوی دریا رفت و سوار بر کشتی شد، در بین راه طوفان شدیدی وزیدن گرفت و مسافران کشتی مقداری از وسایل را به دریا ریختن تا بار کشتی سبک شود اما تاثیر نداشت، آنها مجبور شدن بین افراد قرعه بکشن و یک نفر را از کشتی به دریا بیاندازند، زیرا فکر میکردند طوفان دریا منشأ خشم رب النوع است و باید برای خاموش شدن این خشم و رسیدن به آرامش یک نفر را قربانی کرد. چند بار قرعه زدند و هربار به نام حضرت یونس در آمد و ایشان را به قعر دریا انداختند . در آن هنگام نهنگی به اذن خدا ظاهر شد و ایشان را بلعید. اما خداوند مهربان حضرت را به حال خود وا نگذاشتند و نگهدار ایشان در داخل شکم ماهی بودند.
حضرت یونس در دل ماهی، در قعر دریای تاریک و شب تار شروع به تضرع و دعا طلب ببخش و نجات کردند.
(و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر علیه فنادی فی الظّلمات أن لا إله إلاّ أنت سُبحانک إنّی کنتُ من الظّالمین)
به یادآور حال یونس را هنگامی که از میان قوم خود خشمگین بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در تنگنا قرار نخواهیم داد؛ اما وقتی به کام نهنگ فرو رفت، در آن تاریکیهای دریا و شکم نهنگ فریاد برآورد: خدایا! جز تو معبودی نیست. تو از شرک و شریک و هر عیب و آلودگی پاک و منزهی و من از ستمکارانم.)
بعد از هفت شبانه روز تنهایی داخل شکم ماهی، بعد از توبه حقیقی و اظهار پشیمانی ،بالاخره خداوند توبه و دعای ایشان را پذیرفت و او را از شکم ماهی نجات داد.ایشان درتاریکی دریا و شکم ماهی تنها مانده بود و
🔑 کلید بیرون آمدن و نجاتش تسبیح خداوند بود:
("لا إله إلّا أنت سبحانک إنی کنت من الظالمین")
گناه کمصبری و کماستقامتی آنقدر عجیب و زیاد است که خداوند متعال دربارهٔ ایشان میفرماید که اگر یونس،ع، از مُسَبحین نبود؛ «لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ»
تا روزی که مردم مبعوث میشوند؛ یعنی روز قیامت. اگر تسبیح نمیکرد، اگر عذرخواهی نمیکرد، اگر خودش را آمادهٔ برای تبلیغ دین نمیکرد… تا روز قیامت در شکم ماهی میماند!
القصه: حضرت یونس علیهالسلام به سوی قوم خودش بازگشت و این بار با موفقیت آنها را به سوی خداوند دعوت کرد.
ما از این ماجرا باید درس بگیریم که
در برابر مشکلات و حکمتهای خداوند صبر داشته باشیم، در همه حال جزء تسبیح گویان الله باشیم،که در اینباره میتوانیم مداومت کنیم به تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها. و خواندن نماز غفیله.
شاید ما آدمیان هم چون هنوز آنگونه که باید از مسبحین نشدهایم! همچنان در زندان تنگ و تاریک دنیا گرفتاریم ، در زندان دوری از امام زمانمان. کاش…
الهی به حق امام زمان، ما را جزء مسبحین قرار ده و با ظهورش جسم و جان و روح و روانمان را از این دنیای وانفسا و پر از ظلمت نجات بده 🙏
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات