مکتب فاطمیه

 خانه تماس  ورود
نهج‌البلاغه 
ارسال شده در 1 فروردین 1404 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع

#منشور_انسان_سازی📖

#نهج‌البلاغه! و تو چه دانی که چیست این راه فصاحت و شیوایی! گنجی است گرانبها و سخنانی از جنس نور، از زبان و دل و روح مولا امیرالمومنین علی علیه السلام که در قالب کتاب نسل‌به‌نسل به دست ما رسیده، این کتاب شامل: «خطبه‌ها و اوامر»

«نامه‌ها و رسائل و وصایا»

«کلمات قصار، حکمت‌آمیز و مواضع»
می‌باشد، که به زبانهای مختلف ترجمه شده است. خطبه‌هایش فصیح و بلیغ است. نامه‌هایش مرهمی آرام‌بخش بر زخم های روح و روان. حکمت‌هایش چون ستاره‌هایی درخشان، راهنمایی است به سوی آگاهی و روشنایی. نهج‌البلاغه فقط یک کتاب نیست! بلکه راهی روشن است به سوی زندگی شایسته و رستگاری، راهی‌ست از ملک تا ملکوت! 

نهج‌البلاغه اثری برجسته، منبعی الهام بخش و یادگار حیدر کرار است، همدم تنهایی عارفان و مونس دل عاشق است. تفسیر ایمان و دریایی از حکمت و معرفت است. راهگشای گم‌شدگان در ظلمات دنیاست. زمزمه توحید، اخلاق، عدالت و عدالت‌خواهی‌ست، که مولا آن را در گوش جهانیان زمزمه فرموده تا آدمی با خواندن و تدبر در آن، خود را برهاند از بند جهل و نادانی؛ 

سخن بسیار است و مجال اندک…

حال در این زمانه که گَرد و غبار بی عدالتی، تزویر و ریا، آسمان حقیقت را تیره کرده، باید با تمسک به سخنان ارزشمند مولا امیرالمومنین در راه رستگاری گام برداریم، و در این دریای نور غوطه‌ور شویم و با عمل به فرمایشات مولا راه سعادت را بیابیم تا آبرومند و عاقبت به خیر شویم ان‌شاءالله🤲

#فقط‌حیدر‌امیرالمومنین‌است

#سُمیه_خانوم_اُم_الحُسین

نظر دهید »
فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة... 
ارسال شده در 30 اسفند 1403 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع


فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة… 🕋
#شب_قدر است. شب نزول برکات الهی و رحمت واسعه، شب آمرزش گناهان، شبی با عظمت، همان شبی که از هزاران شب برتر است و ملائکه فوج فوج به زمین می‌آیند و عطر بهشت در زمین خاکی می‌پیچد. در آسمان و زمین ندای ملکوتی الغوث‌الغوث شنیده می‌شود. اما در پس این شب باعظمت، داغی جانسوز نهفته است، داغ ضربت خوردن امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام. در دل سیاه شب، اسوه جوانمردی و عدالت در محراب عبادت، با زبان روزه، با صلابت و استوار و قلبی سرشار از عشق به خدا ایستاده است و با خالق خویش عبادت میکند. سر بر سجده میگذارد که ناگهان عدو‌ با شمشیر زهرآلود با تمام جهل و کینه، حسادت و شقاوت فرق مبارک مولا را می‌شکافد. محراب و سجاده غرق در خون می‌شود و ناله‌ای جگرسوز فضای مسجد را پر میکند:
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة»؛ به خدای کعبه رستگار شدم.
طوفانی به پا شد گویی در آن هنگام، طعم تلخ یتیمی را روی سر مردم پاشید. نفس‌ها در سینه حبس شدند، تن آسمان و زمین از این واقعه تلخ به لرزه افتاد! عرش به تکان آمد، فرشتگان ناله سر دادند و خون گریستند. زیرا خوب می‌دانستند ضربه بر فرق مولا ضربه بر عدالت و انسانیت است. و با رفتن مولا می‌رود آنچه که نباید. عدو به خیال خود پیروز بود و شادمان، اما زهی خیال باطل؛ زیرا مولا به آرزوی دیرینه خود رسیده و رستگار شد. و رو سیاهی ماند به دیوصفتانی که فکر میکردند با کشتن مولا دیگر به آنچه که میخواهند، خواهند رسید!…
شب قدر، شب قدردانی از نعمت ولایت، شب تجدید بیعت با مولا علی(ع) و آرمان‌های بلندش است. شب پیمان بستن با خود، برای پیروی از راه عدل و حقیقت، و مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی.
در این شب پرفیض، بیایید دل‌هایمان را از کینه و نفرت پاک کنیم، و با اشک و توبه، گناهانمان را بشوییم. بیایید با یاد مولا علی (ع)، قدم در راه انسانیت بگذاریم، و برای ساختن دنیایی عادلانه‌تر، تلاش کنیم.
باشد که در این شب قدر، مشمول رحمت الهی قرار گیریم، و با دلی پاک و نیتی خالص، به استقبال فجر سعادت و بهاری علوی برویم.🤲 📿
#التماس_دعا
#سُمیه_خانوم_اُم_الحُسین
#به_قلم_خودم

نظر دهید »
چهارشنبه سوری 
ارسال شده در 28 اسفند 1403 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع


#چهارشنبه‌سوری🔥 💥
از دو سه روز قبل، هیجان داشتیم تا برسیم به #شب_چهارشنبه_سوری. شب موعود که از راه می‌رسید، انگار توی خانه بمب منفجر میکردند! البته از شلوغی و شیطنت بچه‌ها. مادربزرگ، با مهربانی همیشگی‌اش، بسته‌های‌ #آجیل_مشکل‌گشا را آماده می‌کرد! و مادرم و چند خانم از فامیل و همسایه بساط آش رشته معرف به #آش_ابودردا را پهن میکردند. کمی بعد عطر خوش آن، تمام خانه را پر می‌کرد. اعتقاد بر این بود که این آش نذریِ مخصوص حضرت زین‌العابدین امام #سجاد علیه‌السلام است و برای شفای بیماران طبخ می‌شود. پدر و برادر بزرگم و پسرهای فامیل، هم با شور و هیجان دوران کودکی، بوته‌های خار و چوب خشک را روی هم می‌چیدند. و این نوید یک آتش بازی بزرگ و باشکوه را می‌داد. غروب که می‌شد، حیاط خانه، صحنه یک جشن و دورهمی شاد را به نمایش میگذاشت. هفت کپه از چوب و خار درست می‌کردند و آن را آتش میزدند، آتش زبانه می‌کشید و ما، با چهره‌هایی سرخ از حرارت آتش و دلی مملو از شادی، از روی آن می‌پریدیم و بلند می‌گفتیم:
زردی من از تو، سرخی تو از من!
سردی من از تو، گرمی تو از من!
انگار تمام غم‌ها و بیماری‌های سال را در آتش می‌ریختیم و با امید به سالی پر از سلامتی و خوشبختی، به استقبال بهار می‌رفتیم. کم‌کم تعدادی از همسایه‌ها هم به جمع ما اضافه می‌شدند و با هم، این جشن باستانی را گرامی می‌داشتیم. کنار آتش، آش رشته و آجیل می‌خوردیم و بزرگترها #شاهنامه می‌خواندند و ما بچه‌ها هم از روی آتش با شادی میپریدیم. در انتها هم با کمک یکدیگر آتش‌ها را خاموش کرده و حیاط را تمیز و آب و جارو می‌زدیم. بعد از مراسم آتش‌بازی #کوزه‌ای را که از قبل تهیه کرده بودند را به پشت بام می‌بردند و آن را به داخل کوچه پرتاب می‌کردند و می‌شکستند و معتقد بودند که درد و بلا و غم و بیماری این‌گونه از خانه بیرون می‌رود! موقع پرتاب هم می‌گفتند:
«درد و بلا بره تو کوزه، بره تو کوچه»
البته ابتدا داخل کوزه کمی زغال و نمک و چندتا سکه هم می‌ریختند به نیت گره گشایی، دفع چشم زخم، بخت گشایی و… دور سر اعضای خانواده می‌چرخاندند.
بعد هم نوبت به مراسم #قاشق‌زنی می‌رسید. بچه‌ها، با چادرهایی که صورت‌هایشان را پوشانده بود، به در خانه‌ها می‌رفتند و #دق‌الباب می‌کردند و با قاشق به پشت کاسه‌ها می‌زدند و در گویش خودمان میگفتند: #حق_دوستوی ما را بدهید! یعنی حق دوستتان را از این شادی بدید. صاحب‌خانه‌ها هم با آجیل، شیرینی و شکلات، از آن‌ها پذیرایی می‌کردند. کنار دیوار #فال‌گوش می‌ایستادیم و اولین جملاتی که می‌شنیدیم را به فال خوش برای خودمان تعبیر میکردیم، برای ما بچه‌ها چقدر جذاب بود این قسمتش… خبری از صدای وحشتناک #ترقه و #نارنجک نبود. ترس نداشتیم! #موبایل و #اینترنت هم نبود که مدام سرمان داخل گوشی باشد. با کمترین امکانات بهترین‌ها شادی را داشتیم. واقعا چه صفایی داشت، همه در کنار هم آداب و رسوم این شب را به جا آورده و آن را به خاطر می‌سپردیم.
شب چهارشنبه سوری، شب دورهمی و شادی بود. شبی که در آن، بزرگ و کوچک، پیر و جوان، همه با هم می‌خندیدند و از ته دل شاد بودند. خاطرات آن شب‌ها، تا ابد در قلب ما زنده خواهد ماند. .
«آنچه که امروزه به اسم چهارشنبه سوری در خیابان‌های شهر انجام می‌دهند هیچ ربطی به باور مردمان و رسومات باستانی ما ندارد. بلکه یک تقلید جاهلانه از آتش بازی‌های غربی‌هاست». کاش به آن زمان قدیم برگردیم و ای‌کاش در این زمینه حسابی فرهنگ سازی شود تا دیگر شاهد حوادث تلخ و ناگوار نباشیم.
پیشاپیش چهارشنبه سوری مبارک 🎉 🎊

#مراسم‌چهارشنبه‌سوری‌(در‌‌ شهر دامغان)
#طلبه_نوشت
#سُمیه_خانوم_اُم_الحسین

نظر دهید »
امسال هم گذشت...
ارسال شده در 27 اسفند 1403 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع

امسال هم گذشت… 

روزها و ماه‌ها و هفته‌ها و سال‌ها درگذرند. که البته همه سر جای خود هستند و این عُمر گرانمایهٔ ماست که میگذرد. امسال هم تمام شد، با همه شادی‌ها و تلخی‌هایش… زمان چونان اسبی تیزپا می‌تازد و اول سال را به آخر سال می‌رساند! امسال هم با همه‌ی فراز و نشیب‌هایش، با همه‌ی غم و شادی‌هایش، با همه‌ی اشک‌ها و لبخندهایش به پایان رسید. و چه زود دیر می‌شود و چه غریبانه روزها و شب‌ها می‌گذرند. انگار همین دیروز بود که زیرلب یا مقلب القلوب میخواندیم، و برای خودمان و کسانی که دوستشان داشتیم آرزوهای رنگارنگ می‌کردیم. امسال هم خیلی زود به سر رسید! و برای بعضی‌ها شاید قصه‌ای تلخ و ناتمام بود مانند طعم گس خرمالو، و برای بعضی‌ها شیرین چون رطب، چرخ گردون همواره بر یک قرار نمی‌ماند.

به هر حال امسال هم هر چه بود کوله‌بارش را بست و راهی خاطره‌ها شد.واپسین لحظات سال را سریع در ذهن مرور کنیم. کینه‌ها را دور بریزیم، به تجربیاتی که از تلخی‌ها و شکست‌ها کسب کرده‌ایم مباهات کنیم، به موفقیت‌هایی که به دست آوردیم افتخار کنیم؛ حال که در آستانه سالی نو منتظر فصل بهاریم، زمان آن رسیده تا فرصت را غنیمت شمرده و با دلی امیدوارم، نیتی خالص، قلبی پرنور، لبی خندان، با انگیزه و انرژی مضاعف به استقبال فردایی روشن‌تر برویم. با تمام وجود و انرژی تلاش کنیم تا سالی پر خیر و برکت و زیباتر را رقم بزنیم.

با امید سالی سرشار از ایمان، سلامتی، شادی، خیر و برکت، آرامش… برای همه‌ی شما عزیزان 💫 

پیشاپیش سال نو بر شما مبارک 🌹 

#سُمیه_خانوم_اُم_الحُسین 

#به_قلم_خودم

نظر دهید »
میلاد امام حسن مجتبی علیه‌السلام 
ارسال شده در 25 اسفند 1403 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع

ماه خدا به نیمه رسید و ماه حضرت زهرا و علی نمایان شد💫🌙💐

چه شب زیبایی‌ست امشب. زمین آرام و قرار ندارد! چشم انتظار قدوم دسته گلی محمدی است، تا بیاید و قدم بر روی سرش بگذارد! آسمان نیز به یمن آمدنش نورانی‌تر شده. ستاره‌ها هم مثل دانه‌های تسبیح به ریسمان شب آویخته شده‌اند و چشمک زنان منتظرند. ماه هم با تمام شکوه و عظمتش کامل و نقره‌ای‌تر شده.ابر و باد و مه و خورشید و فلک… همه و همه منتظر طلوع اولین مولود با سعادت از بهترین خلق هستند.عطر بهشتی در فضا منتشر شده، بین ملائکه ولوله‌ای برپاست، گویی زمان نیز به احترامش ایستاده! اما…

آری بالاخره خسرو دین، نور قلب خاتم الانبیین، سوی چشمان امیرالمومنین، قوت قلب زهرای خیر النسا العالمین؛ امام حسن مجتبی علیه‌السلام با سیمای نورانی و دلربایش متولد شد، او آمد همان‌که مزین است به اخلاق خوش محمدی، شهره است به کرامت و سخاوت، صبر و بردباری، بخشش و مهربانی، دستان مهربانش مرهمی‌ست برای جان‌های خسته و دردهای پیدا و پنهان. همان‌که چون نور، امید را در دلها شکوفا می‌کند، و چون باران بر کویر خشک دلها رحمتش را ارزانی می‌دارد.امشب خوان ماه رمضان به یمن قدوم مبارک کریم اهل بیت گسترده‌تر است،هوشیار باشید که بی نصیب از کنارش نگذرید.از بزرگواری کریم اهل بیت علیه‏السلام به دور است که هنگام نیاز و حاجت کسی، کرامت خویش بپوشاند و در انعام و اکرام به او بخل ورزد.

پس دست التماس ما و دامان کریمانه او!

با کریمان، کارها دشوار نیست.
#سُمیه_خانوم_اُم_الحُسین 

#میلاد‌امام‌حسن‌مجتبی‌مبارک

#به_قلم_خودم 

نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 80

آخرین مطالب

  • جمعه‌های انتظار 
  • خلیج‌ همیشه فارس
  • میلاد حضرت معصومه و روز دختر مبارک 
  • ایران تسلیت
  • زن بودنم را دوست دارم
  • شکست حمله نظامی آمریکا در طبس
  • فتح اندلس به دست مسلمانان 
  • روز ارتش جمهوری اسلامی ایران 
  • سقط جنین 
  • آیه الکرسی 

آخرین نظرات

  •  
    • فاطمه اسفندیاری
    در حضرت معصومه سلام الله علیها 
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در خانه سالمندان 
  •  
    • فاطمه اسفندیاری
    در خانه سالمندان 
  •  
    • فاطمه اسفندیاری
    در خانه سالمندان 
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در دلم میخواهد یک دختر داشته باشم...
  • زینب  
    • در جستجوی خود
    در دلم میخواهد یک دختر داشته باشم...
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در روز جهانی کودک 
  • روز کودک  
    • https://tabdil.app/time/childrens-day/>
    در روز جهانی کودک 
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در مراسم حنا گذاشتن 
  • پرواز  
    • parvaz
    در مراسم حنا گذاشتن 
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در چرا ظالم ها سالم ترند ‼️
  • جواهری عتیق  
    • https://atigh.jewelry/>
    در چرا ظالم ها سالم ترند ‼️
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در مداد رنگی ۲۴ تایی!!
  • طهماسبي  
    • برکرانه ی انتظار
    در مداد رنگی ۲۴ تایی!!
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در زندگی را زندگی باید کرد...
  •  
    • فرهنگی
    در زندگی را زندگی باید کرد...
  • پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب (س) میناب  
    • منتظر پرور
    در بیشتر بدانیم 
  • نیره رضایی در #به_قلم_خودم #چالش_نوشتن 14 #برای_طلبه_نوشت #سمیه_خانوم_اُم_الحسین
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در #به_قلم_خودم #چالش_نوشتن 9 #تولیدی #برای_طلبه_نوشت #سمیه_خانوم_اُم_الحسین 
  • معصومه در #به_قلم_خودم #چالش_نوشتن 9 #تولیدی #برای_طلبه_نوشت #سمیه_خانوم_اُم_الحسین 

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • ادمین
  • نور الدین

آمار بازدید

  • یا فاطمه الزهرا ادرکنی
  • حضرت مادر
  • س مثل سیب
  • گروه صحیفه سجادیه
  • خانهٔ پدری...
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مکتب فاطمیه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار بازدید

  • یا فاطمه الزهرا ادرکنی
  • حضرت مادر
  • س مثل سیب
  • گروه صحیفه سجادیه
  • خانهٔ پدری...
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان