مکتب فاطمیه

 خانه تماس  ورود
به نام حضرت مادر...
ارسال شده در 4 خرداد 1403 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع

#به_قلم_خودم
#تولیدی
#چالش_نوشتن 23
#برای_طلبه_نوشت
#کاملا_واقعی
#سمیه_خانوم_اُم_الحسین

دوران وحشتناک کرونا بود، بنا به وظیفه انسان دوستانه به عنوان جهادگر سفیر سلامت در قالب یک گروه با نام گروه جهادی حضرت قائم،در بیمارستان شیفت می‌گرفتم هر بار به یاد یه معصوم و یه شهید، کمک به حال پرستار، خدمه و بیماران بودم،چقدر سخت بود ، چه آدمایی که فوت کردن و خانواده هاشون رو داغدار کردن، روحیه ام خیلی ضعیف شده بود، از بس فوتی داشتیم مثلا تو یه روز 12 بار کدفوتی فقط تو یه شیفت به صدا دراومده بود،قسمت سخت تر و دردناک تر اینجا بود که مدام ازم میپرسیدن چقدر بهتون پول میدن که حاضر شدی تو این شرایط بیایی تو قلب حادثه!! وگرنه با این شرایط بیماری،پدر و مادر هم از فرزندشون دور میشن که مبادا مبتلا بشن!!
اونجا بود که فهمیدم چقدر سخت میگذره به خانواده های شهدای مدافع حرم که بهشون میگفتن شهیدتون پول گرفته رفته یا …مادرم سابقه بیماری فشار خون داشت ،نزدیکای عصر بود که فشارش رفت بالا برای کنترل و چکاپ همراه خواهرم «که از کادر بیمارستان هم هستن» به اورژانس رفتن، پزشک صلاح دید دو سه شب بستری باشه و تحت نظر ، با اون شلوغی و کمبود تخت بالاخره در قسمت CCU بستری شد، اول مهرماه بود ،هیچ بیماری اجازه ملاقات نداشت، روز دوم و سوم مهر شیفت من بود بعد از کارهایی که باید انجام میدادم رفتم سراغ مادرم حالش خیلی بهتر شده بود و قرار بود مرخص بشه ، کارهای ترخیص رو انجام دادیم ، من اومده بودم خونه تا کمی استراحت کنم و غذا و سوپ رو آماده کنم ،
روی تخت دراز کشیده بودم و چشمام گرم خواب شده بود با زنگ تلفن بیدار شدم ، شماره ناشناس بود ،دو دل بودم جواب بدم یا نه، چند باری گفتم الو؟ کسی حرف نمی‌زد ، تا اومدم تلفن رو قطع کنم یک صدای ناشناس و کلفت گفت خانم…
گفتم بله بفرمایید ، گفت من آقای…هستم شناختید؟! از بیمارستان تماس گرفتم حال خواهرتون یکم بد شده و…
سریع خداحافظی کردم و با خواهرم تماس گرفتم ، دو سه بار تماس گرفتم بالاخره جواب داد ، با جیغ و گریه فقط یه جمله گفت خواهر کجایی بیا که بدبخت شدیم، مامان مُرد 💔
دیگه از حال و روزم نگم براتون که همچنان در همون شرایطم ،شوک بسیار بزرگی بهم وارد شده بود اصلا باورم نمیشد ، آخه مامانم نه کرونا داشت نه بیماری دیگه تازه مرخص هم شده بود،،،
القصه بعد از پرس و جو و تحقیق متوجه شدیم خطای پزشکی و زدن آمپول دوز بالا باعث مرگ مادرم شده و ما هیچ کاری ازمون بر نمیومد ، یعنی برامون مهم نبود دیگه چون اونی که نباید برای همیشه از دستمون رفته بود،
از اون موقع تا حالا اغلب تلفنم روی حالت بی صداست و‌ به شدت فوبیا پیدا کردم نسبت به زنگ تلفن و شماره ناشناس…
#روحت_شاد_سادات_خانوم 😔
#روحت_شاد_حضرت_مادر 💔

نظر دهید »
روز دزفول
ارسال شده در 3 خرداد 1403 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع

​روز چهارم خردادماه، روز مقاومت دزفول نامگذاری شده است

علت این مگذاری مقاومت مردم این شهر در برابر موشک باران رژیم بعثی عراق در طول جنگ ایران و عراق بوده است. این شهر در دوران جنگ بارها مورد هجوم و موشک‌باران رژیم عراق بود تا آنجا که آن را با نام شهر موشک‌ها یاد کرده‌اند.

همچنین در آغاز جنگ ایران و عراق دزفول بیش از ۲۰۰ بار موشک‌باران و ۲۰ هزار بار گلوله‌باران شد.مردم دزفول با وجود موشک‌باران شدید همچنان مقاومت می‌کردند و نماز جمعه دزفول هر هفته با حضور مردم و رزمندگان اقامه می‌شد. شهرستان دزفول در دوران جنگ هفت هزار کشته، زخمی و مفقودالاثر داشت که از این تعداد، دو هزار و ۶۰۰ نفر کشته‌های جنگ بودند.

امام سید روح‌الله خمینی ره در روزهای موشک‌باران این شهر و همزمان با مقاومت مردم تأکید کرد: دزفولی‌ها دین خود را به اسلام ادا کردند

نظر دهید »
فتح خرمشهر گرامی باد
ارسال شده در 2 خرداد 1403 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع

#سوم_خرداد #فتح_خرمشهر
یادبود فتح خرمشهر…

نشسته ام بنویسم برای خرمشهر
که صرف شد همه عمرم بپای خرمشهر

برادرم نه، ز دستم برادران رفتند
و هیچ گه نَسرودم، رَثای خرمشهر

اگر چه مرثیه ها،ماجرای ما دارد
ولی نگفته ام از کربلای خرمشهر

نشسته ام بنویسم، ز جنگِ خونین شهر
که کُنجِ گَنج نمانَد صدای خرمشهر

چه گُلشنی که در آن، شش هزار آلاله
شدند در ره قرآن، فدای خرمشهر

روایت است که صدها شهیده، جان دادند
برای حفظ حریم سَرای خرمشهر

عراق بود و ایالاتِ متحد، با او
عِیال شهر نشستند، پای خرمشهر

رژیمِ بعث و چهل کشورِ حمایتگر
بر آن شدند بمانند، جای خرمشهر

ولی تمامیِ ایران بسیج شد، یکبار
وپس گرفت زدشمن منای خرمشهر

دعای روح خدا بود و همّتِ مردم
که فتح کرد وطن را خدای خرمشهر

هزارها یَلِ میدان، چُنان جهان آرا
شدند فاتحِ این، نینوای خرمشهر

سقوط شهر دلیل سقوط ایمان نیست
چه مؤمنی که نخواهد بقای خرمشهر

من از شهادت فهمیده هاست، می فهمم
سقوطِ شهر نشد، انتهای خرمشهر

رسان به قدس و فلسطین،به شام و سوریّه
پیامِ مَرد ترین کشته های خرمشهر

أذانِ مسجد جامع، هنوز گلواژه ست
رسد ز مأذنه اَش رَبّنای خرمشهر

بگو که مأذنه ها را هنوز میسازیم
به هر کجا که شود، ماجرای خرمشهر

بگو دفاعِ مقدس… مقاومت…اینجاست
مدافع حرم است، جای جای خرمشهر

فدای زینبیه، عسگریّه، قاضریه
هر آنکه هست هماره، فدای خرمشهر

میان چاه، نگَردیم در پِیِ یوسف

که هست خیمهٔ او مبتلای خرمشهر

نظر دهید »
سوم خرداد فتح خرمشهر.
ارسال شده در 2 خرداد 1403 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع

#سوم_خرداد_زیباترین_فتح
#شهید_محمد_جهان_آرا

خرمشهر سرزمین خرمی است که سرچشمه طراوتش، سرخی شبنم ‏گونه قطرات خون است. رژیم عراق در آغازین روزهای جنگ به این شهر حمله کرد. محمد جهان آرا و دیگر جوانان خرمشهر، در برابر ارتش تا به دندان مسلح رژیم بعثی عراق سی و پنج روز مقاومت کردند. خونین شهر 575 روز در زیر چکمه های دشمن اسیر بود؛ اما سرانجام به اراده پروردگار در روز سوم خرداد 1361 طی عملیات پیروزمندانه بیت المقدس بدست رزمندگان اسلام آزاد گشت. خبر آزادسازی خرمشهر، ملت ایران را شاد کرد. امام خمینی(ره) فتح خرمشهر را مافوق طبیعت بیان فرمودند. فتح خرمشهر، نقش مهمی در پیروزی های بعدی رزمندگان داشت.
شهید محمد جهان آرا ، فرمانده سپاه خرمشهر بود که خاطره مقاومت جانانه او نیروهای تحت امرش در این شهر ، بخشی از تاریخ ایران است. او به هنگام آزادی خرمشهر ، به خیل شهدا پیوسته بود و همرزمانش بعد از فتح خرمشهر ، به یادش می خواندند:
” ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته… “
سوم خرداد، سالروز آزادی خرمشهر
یادآور دلاور مردی و ایثار شهیدان ، استقامت و پایداری ملت ایران و رشادت فرمانده‌هان گرامی باد🇮🇷
شهید محمد جهان آرا: بچه ها! اگر شهر سقوط کرد نگران نباشید، دوباره فتح می کنیم، مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند
#روز_مقاومت_و_پیروزی
#سوم_خرداد
#آزادسازی_خرمشهر
#شهید_محمد_جهان_آرا

نظر دهید »
شهید جمهور ایران روحت شاد 
ارسال شده در 2 خرداد 1403 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع

​🔺 حواست هست شهید شدی سید ابراهیم؟!
▪️رُک و راست می گویم‌ سید! خیلی هایمان را حلال کن.

من که هنوز منتظر بودم دوباره کاندید ریاست جمهوری شوی تا ببینم از قلبِ ملت، آری می گیری یا…؟

اما خدا نخواست و نگذاشت؛ چون در قلبِ خودش جا داشتی و ما غافل از…

▪️ حلالمان کن سید…

چقدر دیدمان مِه آلود بود؛ مثل هوای مه آلود 30 اردیبهشت ورزقان… 

ما امروز چشم هایمان را شستیم؛ ما که نه…؛ دوباره خودت دست به کارشدی و نگذاشتی این مِهِ دیدشکن، سقوطمان دهد؛ مثل هلی کوپتر 30 اردی بهشت ورزقان…

▪️ آقای رئیس جمهور! نه… آقای شهیدِ جمهور! ما همه هنوز گنگ و مبهمیم، هنوز پیشوند «شهید» جلوی اسمت برایمان غریبگی می کند و دلمان می خواهد هنوز هم می شد باورکرد تنها رئیس جمهورِ شهیدمان “رجایی” بود و آن سال و آن…

اما باید باورمان شود که شدی رجایی دوم! اصلا چرا رجایی دوم؟ شهید شدی سید ابراهیم!

▪️ حواست هست شهید شدی؟! حواست هست دیگر رئیس جمهور نیستی؟ حواست هست آقای هشتم، درشبی که برای خودِ خودش بود، مُهر پایانی به سفرهای استانی ات زد و گذرنامه سفر به آسمان را حواله ات کرد؟

▪️ اصلا به خاطرهمین است که پای آسمان و پرواز هم وسط کشیده شد؛ مه و هلی کوپتر و باران، بهانهِ بهشت بود؛ بهانهِ سفر به سرزمین آفتاب!

بهانه ای که اردیبهشت تو، بهشت شود و ما به بهانهِ سفر تو به بالابالاها باران بگیریم…

▪️ سید!

سفرت بخیر شد، بوی عود و مورد و گلاب بدرقه ات هم که می آید؛ فقط بی زحمت سَر راه بهشت، حلالمان کن که باران بگذرد از چشم های مِه گرفته مان. در قلبمان خواهی ماند برای همیشه 

مثل هوای مِه… 

بگذریم…

#رئیسی

#شهید_جمهور 

#سید_شهیدان_خدمت

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 41
  • 42
  • 43
  • ...
  • 44
  • ...
  • 45
  • 46
  • 47
  • ...
  • 48
  • ...
  • 49
  • 50
  • 51
  • ...
  • 83

آخرین مطالب

  • حق زندگی برای همه
  • زبان فارسی را پاس بداریم
  • دهه دوم محرم 
  • فستیوال محرم!!!
  • لبیک یاحسین 
  • رژیم صهیونسیتی!
  • دعا
  • به عشق مولاعلی
  • عید غدیر
  • عید قربان 

آخرین نظرات

  •  
    • فاطمه اسفندیاری
    در حضرت معصومه سلام الله علیها 
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در خانه سالمندان 
  •  
    • فاطمه اسفندیاری
    در خانه سالمندان 
  •  
    • فاطمه اسفندیاری
    در خانه سالمندان 
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در دلم میخواهد یک دختر داشته باشم...
  • زینب  
    • در جستجوی خود
    در دلم میخواهد یک دختر داشته باشم...
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در روز جهانی کودک 
  • روز کودک  
    • https://tabdil.app/time/childrens-day/>
    در روز جهانی کودک 
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در مراسم حنا گذاشتن 
  • پرواز  
    • parvaz
    در مراسم حنا گذاشتن 
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در چرا ظالم ها سالم ترند ‼️
  • جواهری عتیق  
    • https://atigh.jewelry/>
    در چرا ظالم ها سالم ترند ‼️
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در مداد رنگی ۲۴ تایی!!
  • طهماسبي  
    • برکرانه ی انتظار
    در مداد رنگی ۲۴ تایی!!
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در زندگی را زندگی باید کرد...
  •  
    • فرهنگی
    در زندگی را زندگی باید کرد...
  • پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب (س) میناب  
    • منتظر پرور
    در بیشتر بدانیم 
  • نیره رضایی در #به_قلم_خودم #چالش_نوشتن 14 #برای_طلبه_نوشت #سمیه_خانوم_اُم_الحسین
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در #به_قلم_خودم #چالش_نوشتن 9 #تولیدی #برای_طلبه_نوشت #سمیه_خانوم_اُم_الحسین 
  • معصومه در #به_قلم_خودم #چالش_نوشتن 9 #تولیدی #برای_طلبه_نوشت #سمیه_خانوم_اُم_الحسین 

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • زفاک
  • رهگذر
  • نویسنده محمدی
  • mahtab

آمار بازدید

  • یا فاطمه الزهرا ادرکنی
  • حضرت مادر
  • سلام بر امام حسین
  • اربعین به یاد مادرم...
  • س مثل سیب
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

مکتب فاطمیه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار بازدید

  • یا فاطمه الزهرا ادرکنی
  • حضرت مادر
  • سلام بر امام حسین
  • اربعین به یاد مادرم...
  • س مثل سیب
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان