مکتب فاطمیه

 خانه تماس  ورود
به نام مادر
ارسال شده در 13 تیر 1397 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع

​درست زمانی که بین همه اگرها وبایدها وچون وچراهامصمم میشوی بنشینی وبر سر سجاده مهرش وازخدا نام مادررا التماس کنی، آن زمان است که خدا نعمتش را…منتش را… بر سرت تمام کند ونام زیبای مادر را برازنده باقی اسمت کند قصه تنهایی روزهای زندگیت تمام میشود.یکی می آید که تو به لطف بودنش بهترین حس ها راتجربه می کنی وبه ضمانتش وام مادرانه میگیری…




به همین تسهیل بی بدیل ، خودت به میل خودت ، خودرا ازدفتراولویت ها داوطلبانه خط میزنی و یک نفر را مادرانگی میکنی تا انتهای زندگی…




درست مثل مادرت




یادم بماندکه همه اینها خستگی دارد…نگرانی دارد…ازخودگذشتگی دارد…این حذف خود ها!!!!!!درخیلی جاهای زندگی سخت است…گاهی درد دارد…یادم باشد تصمیمی که گرفتم      تصمیم کبری است وخیلی بزرگ…




اما به همه مادرانگی می ارزد ، نمی ارزد؟؟؟

نظر دهید »
87/4/1
ارسال شده در 13 تیر 1397 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع

​سلام پسر نازنینم گفتم برایت بنویسم از آنچه در دل دارم و نمی توانم بگویم.. شاید مجالی نباشد که برایت بگویم …نمی دانم که اصلا این دلنوشته روزی چشمهای زیبای تورا زیارت خواهد کرد یا نه.. نمیدانم آن روز ها کجایی و شبها در آغوش کدام یار آرامش را در می یابی و صبح ها با نسیم نفس کدام دوست به پا خواهی خواست ولی مهم اینست که الان شبها را با گرمای آغوش تو می آغازم و صبح ها با صدای نفس تو روز را از سر می گیرم




زمانیکه خبر آمدنت را شنیدم شوقی سراسر وجودم را فراگرفت شوقی همراه با ترس … عشقی همراه با وحشت چرا که باید اسباب پذیراییت هرچه سریعتر مهیا میشد …. خیلی دوست داشتم اولین کسی باشم که ترا میبینم ….زمانیکه برای اولین بار نگاهت را به روی من باز کردی ….آخ که چه دنیایی داشت چقدر آشنا و دوست داشتنی بود ..یادم نمی آید که کسی اینگونه مرا نگاه کرده باشدو اینقدر عمیق با نگاهش با من سخن گفته باشد ..سخنی به درازای یک عمر….. هیچوقت یادم نمی رود بار اولی که تورا در آغوش کشیدم وگرمای نفسهایت صورتم نواخت ….اخ که چه پرشکوه بود آن لحظه که باسیاهی چشمانت وبا صدای نفسهایت عشق ودلدادگی را برایم هجی کردی و من فهمیدم که دنیایم با تو چه زیبا شده است..

رفته رفته تو در کنارم پاگرفتی و برخلاف آنچه گفته میشد که تو به من محتاج هستی، من به تو محتاج شدم و بر تو مشتاق و تو شدی همه نیازم …همه تلاشم و همه انگیزه ام برای تغییر ..برای تحمل هر سختی و برای تلاشی جاوید تا بتوانم در روز موعود در مقابلت سرافراز باشم و بگویم هر آنچه در توان داشتم برایت نهادم و این تو این هم زندگی



نازنینم نمیدانی چه روزهایی را با شوق دیدار چشمان تو سرکردم همانطور که قبل از آمدن تو رویایش را در سر پرورانده بودم و چه شبهایی را به شوق باز شدن دوباره چشمان تو به دنیا روز میکنم ..

میبینی ؟من هرروز بیشتر عاشق آن چشمان نازنینت میشوم ..آخر هیچکس اینطور عاشقانه به من نگاه نمیکند که تو مرا میبینی نمیدانی چقدر لذت بخش بود وقتی که بار اول خندیدی وقتی که بار اول به سمتم آمدی فکرنمیکردم که آغازهمه روزم باشی






دوست دارم هرسال آمدنت را به جشنی جاودانه بنشینم  تا شاید دلیلی باشد تا قدر آمدنت و بودنت را بیشتر بدانم … نازنینم میخواهم با همه وجود بگویم دوستت دارم همانگونه که تو به سادگی و پرمعنایی با لفظ خودت بارها به من این جمله را گفته ای وهر بارش برایم تازگی خاصی دارد ..میخواهم بدانی تو بیشترین بهانه برای زنده بودنم هستی ..



دلبندم درست است که گاهی نمیدانم با بودنت چه کنم اما میدانم با نبودنت نمی توانم سر کنم…امسال هم سالروز تولدت را به جشن مینشینم و آرزو میکنم آنقدر زنده بمانم تا به بار نشستن تو میوه شیرینم را با چشمان خود ببینم.







فرشته نازمامانی ، ای زیباترین هدیه آسمانی” تولدت مبارک”

نظر دهید »
حسین جان...
ارسال شده در 13 تیر 1397 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع

​


فرزندم نوردیدگانم




بیاموز ….که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن نگاه را وسعت داد.

بیاموز که میتوانی تنها با بخشیدن به دیگران به آرامش روحی برسی

بیاموز که نفرت ، آیینه دل را سیاه می کند همانطور که محبت به آن جلا می بخشد.

بیاموز که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید ،

پس دلیلی ندارد که بیندیشی که همه چیز را در یک روز به دست بیاوری

بیاموز که زندگی را از طبیعت یاد بگیری

چون بید متواضع باشی

چون سرو راست قامت

چون صنوبر صبور

چون بلوط مقاوم

چون رود روان

چون خورشید باسخاوت

چون ابر با کرامت

چون کوه استوار

آرام چون اقیانوس

و

روشنی بخش باش چون مهتاب….

نظر دهید »
فرزندم...
ارسال شده در 13 تیر 1397 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع

​چه قدر آفتاب های نتابیده در راه است

 چه قدر راه ناتمام در من به راه می افتد
 من چه قدر ستاره از بر بودم و نمی دانستم
 من چه قدر در راس تماشای ماه بودم و نمی دانستم…


 باید تمام جاده های خاکی را حفظ کنم
 باید صدای تمام سیب هایی که می افتد را بدانم
 باید مدار زمین را خوب بچرخم
 هیچ راهی نباید در شهرها تمام شود
 هیچ خوابی نباید بی ستاره آفتابی شود
 هیچ سیبی نباید بی صدا بیفتد
 می خواهم تمام دنیا را به یاد بیاورم
 چه قدر راه نرفته از من می گذرد
 پشت سرم هستی یا نه





امروز بی‌ اختیار می‌‌نویسم…دلم تنگ شده برای نوشتن….

 برای من همه چیز عمق دارد…


عمق آبیِ آسمان
 عمقِ دریایِ شمال
 عمقِ سبزیِ چمن
 عمقِ یک جنگل
 عمقِ دوستی
 عمقِ دوست داشتن
 عمقِ فتحِ یک قلب
 عمقِ رسیدن
 رسیدن
 بوسیدن
 بوییدن
 عمقِ نوشتن
 عمقِ بی‌ اختیار نوشتن
 عمقِ برایِ تو از عشق نوشتن
 عاشقم باش

 دلم نمی‌‌خواهد روزی از عمقِ غفلت بنویسم..

نظر دهید »
دلنوشته مادرانه
ارسال شده در 13 تیر 1397 توسط سمیه خانوم در بدون موضوع

​پسرم دنیا بزرگه ولی تو

یه دل بزرگتر از دنیا داری

عزیزم با این چشای مهربون

تو دل هر کی که خوبه جا داری

 

پسرم دنیا بزرگه ولی من

تو رو هر جایی که باشی میبینم

برات از قشنگترین باغ زمین

گلای مهربونی رو می چینم

 

پسرم خدای مهربون ما

بچه های خوب و خیلی دوست داره

وقتی که از آسمون بارون میاد

براشون خوابای رنگی میاره

 

وقتی تو تو خواب می خندی می دونم

یه فرشته داره نازت می کنه

یه فرشته که شبیه خودته

خودشو محرم رازت می کنه

 

پسرم دنیای پاک بچگی

از تموم زندگی قشنگ تره

مهربون باش و به مردم خوبی کن

حرفای فرشته ها یادت نره!!!

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 71
  • 72
  • 73
  • 74
  • 75
  • 76
  • ...
  • 77
  • ...
  • 78
  • 79
  • 80
  • ...
  • 81
  • 82

آخرین مطالب

  • به عشق مولاعلی
  • عید غدیر
  • عید قربان 
  • روز عرفه
  • شهادت مسلم بن عقیل و هانی ابن عروه 
  • امام خمینی ره 
  • سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه 
  • اولین سالگرد شهدای خدمت 
  • روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی 
  • سقط جنین 

آخرین نظرات

  •  
    • فاطمه اسفندیاری
    در حضرت معصومه سلام الله علیها 
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در خانه سالمندان 
  •  
    • فاطمه اسفندیاری
    در خانه سالمندان 
  •  
    • فاطمه اسفندیاری
    در خانه سالمندان 
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در دلم میخواهد یک دختر داشته باشم...
  • زینب  
    • در جستجوی خود
    در دلم میخواهد یک دختر داشته باشم...
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در روز جهانی کودک 
  • روز کودک  
    • https://tabdil.app/time/childrens-day/>
    در روز جهانی کودک 
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در مراسم حنا گذاشتن 
  • پرواز  
    • parvaz
    در مراسم حنا گذاشتن 
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در چرا ظالم ها سالم ترند ‼️
  • جواهری عتیق  
    • https://atigh.jewelry/>
    در چرا ظالم ها سالم ترند ‼️
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در مداد رنگی ۲۴ تایی!!
  • طهماسبي  
    • برکرانه ی انتظار
    در مداد رنگی ۲۴ تایی!!
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در زندگی را زندگی باید کرد...
  •  
    • فرهنگی
    در زندگی را زندگی باید کرد...
  • پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب (س) میناب  
    • منتظر پرور
    در بیشتر بدانیم 
  • نیره رضایی در #به_قلم_خودم #چالش_نوشتن 14 #برای_طلبه_نوشت #سمیه_خانوم_اُم_الحسین
  • سمیه خانوم  
    • مکتب فاطمیه
    در #به_قلم_خودم #چالش_نوشتن 9 #تولیدی #برای_طلبه_نوشت #سمیه_خانوم_اُم_الحسین 
  • معصومه در #به_قلم_خودم #چالش_نوشتن 9 #تولیدی #برای_طلبه_نوشت #سمیه_خانوم_اُم_الحسین 

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي

آمار بازدید

  • یا فاطمه الزهرا ادرکنی
  • حضرت مادر
  • یاعلی مدد
  • سلام بر امام حسین
  • میلاد گل پسر فاطمه مبارک
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مکتب فاطمیه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار بازدید

  • یا فاطمه الزهرا ادرکنی
  • حضرت مادر
  • یاعلی مدد
  • سلام بر امام حسین
  • میلاد گل پسر فاطمه مبارک
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان