#به_قلم_خودم
#چالش_نوشتن
#جوال_ذهن #آزاد_نویسی
#سمیه_خانوم_اُم_الحسین
هشتم مرداد ماه در تقویم ایران
روز بزرگداشت
#شیخ_شهاب_الدین_سهرودی
(شیخ اشراق) نام گذاری شده است.
هر ساله در این روز مراسمی در سهرورد زنجان که روستای زادگاه تولد سهرودی است هم برگزار میشود.شهاب الدین یحیی ابن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهابالدین، شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید، فیلسوف نامدار ایرانی است.وی تحصیلات مقدماتی را که شامل حکمت، منطق و اصول فقه بود نزد مجدالدین جیلی استادِ فخر رازی در مراغه آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سرآمد شد و با ذکاوت ذهن و نیکاندیشی که داشت بر بسیاری از علوم اطلاع یافت.
سهروردی کسی است که مکتب فلسفی فلسفه اشراق را بوجود آورد که بعد از مرگش وسعت یافت. او نظریه خود را در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ارائه کرد. سهروردی را رهبر افلاطونیان جهان اسلام لقب دادهاند.
او خود فلسفهاش را حکمت اشراق نامیده بود که به معنای درخشندگی و برآمدن آفتاب است و اقوام لاتین آن را aurora consurgens نام نهادهاند. اما این تفکر فلسفه خاص افلاطونی نیست و در آن آرای افلاطون، ارسطو، نوافلاطونیان، زرتشت، هرمس، اسطوره تحوت و آرای نخستین صوفیان مسلمان در هم آمیخته است.
مکتب سهروردی هم فلسفه هست و هم نیست. فلسفه است از این جهت که به عقل اعتقاد دارد، اما عقل را تنها مرجع شناخت نمیداند. عرفان است از این نظر که کشف و شهود و فلسفه اشراق را شریفترین و بلندمرتبهترین مرحله شناخت میشناسد. فیلسوفی که پس از قرنها هنوز آوازه تاریخ است و طرفداران زیادی در جایجای دنیا دارد.
تعدادی از #آثار شیخ اشراق 👇
المشارع و المطارحات در منطق طبیعیات، الهیات
التلویحات
حکمه الاشراق در دو بخش. بخش نخست، در سه مقاله در منطق، بخش دوم در الهیات در پنج مقاله. (این کتاب مهم ترین تألیف سهروردی است و مذهب و مسلک فلسفی او را به خوبی روشن می نماید).
اللمحات ، کتاب مختصر و کوچکی در سه فن از حکمت، یعنی: طبیعیات، الهیات و منطق.
الالواح المعادیه ، در دانشهای حکمت و اصطلاحات فلسفه.
الهیاکل النوریه، یا هیاکل النور . این کتاب مشتمل بر آراء و نظریه های فلسفی است، بر مسلک و ذوق اشراقی. سهروردی نخست آن را به زبان عربی نگاشته و سپس خود آن را به پارسی ترجمه کرده است.
لوامع الانوار
الرقم القدسی
اعتقاد الحکما
رساله فی حالة الطفولیه
صفیر سیمرغ
رساله فی حقیقه العشق یا مونس العشاق
حکمتالاشراق
پرتونامه سلیمانشاهی و بستان القلوب
هیاکل النور
لغت موران
روزی با جماعت صوفیان
عقل سرخ
آواز پر جبرئیل
و….
#درگذشت:
سرانجام به دستاویزی که وی سخنانی برخلاف اصول دین میگوید، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل برساند، و چون وی از اجابت خواسته آنها خودداری کرد، به صلاح الدین ایوبی شکایت بردند. متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند (اتهام او معاندت با شرایع آسمانی اعلام شد).
صلاحالدین که به تازگی سوریه را از دست صلیبیان بیرون آورده بود و برای حفظ اعتبار خود به تأیید علمای دین احتیاج داشت، ناچار در برابر درخواست ایشان تسلیم شد.
به همین دلیل، پسرش ملک ظاهر تحت فشار قرار گرفت و ناگزیر سهروردی را در 5 رجب 587 هجری قمری به زندان افکند و شیخ همانجا از دنیا رفت. وی در هنگام مرگ، 38 سال داشت و مزار ایشان در مسجد امام سهروردی شهر حلب است. علت مستقیم وفات وی معلوم نیست (البته مشهور آن است که سهروردی را در پوست الاغ سوزاندند)
در قسمتی از #وصیتنامه سهروردی به نقل از دینانی آمده است: «وقتی خواستی قرآن بخوانی، به گونهای بخوان که تو گویی فقط برای تو نازل شده نه کس دیگری
#روحش_شاد_یادش_گرامی 🌹
#به_قلم_خودم
#چالش_نوشتن
#جوال_ذهن #آزاد_نویسی
#سمیه_خانوم_اُم_الحسین
حرکت کاروان اسرای کربلا به سوی شام
19 محرم سالروز حرکت دادن کاروان اهل بیت و سرهای شهدا از کوفه به شام است. روزی که کاروان اسیران کربلا بهطرف شام حرکت کردند و در 29 محرم به شام رسیدند. در آن روز یزید در انتظار رسیدن اسیران بود. نماینده جنایتکارش «عبیدالله بن زیاد» برنامهاش را خوب انجام داده بود. یزید دستور داد تا شهر شام را آذینبندی کنند و خاندان حسین بن علی علیه السلام را در کوچه و بازار بگردانند
کاروان اسیران را سه روز در پشت «دروازه ساعات» نگهداشتند تا کار جشن کامل شود. آن دروازه، یکی از دروازههای شرقی شام بود که راه «حلب» و «کوفه» به آن ختم میشد. شهر را با زیورها، دیبا و زر و سیم و انواع جواهر آراستند. سپس مردان، زنان، کودکان، بزرگسالان، وزیران، امیران، یهود، مَجوس، نصارا و همه اقوام، با طبل، دف، شیپور، سرنا و دیگر ابزار لهو و لعب برای شادی و تفریح بیرون آمدند. چشمها را سُرمه کشیده، دستها را حَنا بسته و بهترین لباسها را پوشیده و خود را آراسته بودند.
در چنین وضعی سر مطهر امام حسین(علیه السلام) را ـ که بالای نیزه بود ـ وارد شهر کردند و به دنبال آن، اسیران اهل بیت را به شهر آوردند. مردم به شادمانی و پایکوبی و طبل زنی مشغول بودند. این برنامه، حاصل تلاشهای معاویه بود. او بیش از سی سال در شام حکومت کرد.
مردم شام، با تلاشهای معاویه با حضرت علی علیه السلام و خاندانش دشمنی میورزیدند و رفتار مردم شام با اسیران کربلا نشان دهنده آن بود. سالها بود که در قنوت نمازشان بر حضرت علی علیه السلام لعنت میفرستادند! علاوه بر اینها، یزید، برای موجه جلوه دادن کار خود، امام حسین علیه السلام را «شورشی» معرفی کرد و خود را سرکوب کننده شورش ضد حکومت اسلامی میدانست.
اسیران را از قسمتهای مختلف شهر عبور دادند، از جمله «بازار شام». جمعیت زیادی از مردم برای دیدن اسیران خاندان محمد صلی الله علیه و آله و سلم در دو طرف بازار صف کشیده بودند. در انتهای بازار «مسجد اُمَوی» قرار داشت و اسیران را از همین مسیر وارد مسجد کردند. فشار جمعیت حرکت را کُند کرده بود.سخنان امام حسین علیه السلام و خاندانش در قیام تاریخی کربلا، همه بیانگر این بود که قیام، برای دین و مبارزه با ستم و کفر است. اهل بیت علیهم السلام همواره خود را خاندان و وارثان پیامبر معرفی میکردند و بر این مهم تأکید داشتند، تا پردههای غفلت و خاموشی را کنار بزنند.
قصر یزید، در انتظار اسیران؛
قصر یزید که آن را «دار الخلافه» مینامیدند، نزدیک مسجد جامع اُمَوی بود. یزید برای اینکه پیروزیش را به رُخ مردم بکشد، اجازه داد تا همه وارد دارالخلافه شوند و از این رو قصر پر از جمعیت شد.عبیدالله بن زیاد که استاندار کوفه و بصره و عامل یزید بن معاویه در عراق و فتنه گر اصلى واقعه کربلا و از دشمنان سخت اهل بیت علیهمالسلام بود، پس از چند روز اقامت اسیران در کوفه، آنان را روانه شام نمود تا در مجلس یزید حاضر شوند.عبیدالله پیش از حرکت کاروان اسیران، فرمان داد سرهاى شهیدان کربلا را بالاى نیزه کرده و به سرپرستى زحر بن قیس به شام ارسال کنند و پس از آن اسیران را بر کجاوه هایى سوار کرده و به حالت اسیرى روانه شام کرد و افراد جنایتکارى چون شمر بن ذی الجوشن و خولى را نیز با آنها همراه نمود.
در روز اول ماه صفر سال 61 ه،ق اسیران و سرهاى مطهر شهیدان را وارد دمشق، مقر حکومت یزید بن معاویه نمودند و اهالى این شهر این روز را عید اعلان کرده و به جشن و پایکوبى پرداختند.روایت شده است: اسیران واقعه کربلا همین که به دمشق رسیده و خیل تماشاگران را دیدند، تلاش زیادى کردند تا خود را از تماشاگران بپوشانند. به همین جهت حضرت ام کلثوم علیها السلام پیش از ورود به دمشق به شمر فرمود: این شهر شام است؛ چون خواستید ما را وارد شهر نمایید، از دروازه اى وارد کنید که حضور تماشاگران در آن کمتر باشد و سرهاى شهیدان را از میان اسیران بیرون برده و جلوتر از آنان حرکت دهید تا مردم به تماشاى سرها پرداخته و به خاندان عصمت و طهارت کمتر نگاه کنند. شمر که جرثومه فساد بود، برخلاف نظر ام کلثوم علیها السلام، سرهاى شهیدان را در میان اسیران قرار داد و آنان را همزمان از دروازه ساعات که شلوغ ترین ورودى دمشق بود، عبور داد. پس از ورود اسیران به دمشق، آنان را وارد مجلس یزید نمودند.
یزید در آن جمع، متوجه امام سجاد علیهالسلام شد که در غل و زنجیر بود و به وى گفت: اى پسر حسین! پدرت خویشاوندى مرا برید و حق مرا زیر پا گذاشت و با من درباره سلطنت به نزاع پرداخت، در نتیجه خدا با او چنین معامله اى کرد که اکنون مشاهده مى نمایى! امام زین العابدین علیهالسلام در پاسخ یزید این آیه را تلاوت کرد: «ما اَصابَ مِن مُصیبَةٍ فِى الْأرْضِ وَلا فی اَنفُسِکمْ اِلَّا فی کتابٍ مِن قَبْلِ اَنْ نَبْرَاَها»؛هیچ بلا و ناگوارى در روى زمین و در جان هایتان به شما نمى رسد مگر آن که پیش از این ما آن را در کتاب مقدرات ثبت کردیم… .
در آن مدتى که اسیران در شام اقامت داشتند، رویدادهاى گوناگونى براى آنان به وقوع پیوست که از همه مهمتر درگذشت حضرت رقیه دختر خردسال امام حسین علیهالسلام در خرابه شام، مناظره حضرت زینب س ،با یزید و خطبه به یادماندنى امام سجاد ع،در حضور یزید، درباریان و اهالى دمشق در مسجد اموى بود.
این گونه افشاگرى ها و مبارزه هاى پنهان و آشکار اهل بیت در حالت اسیرى در شام، یزید را در نزد مسلمانان، بى مقدار و بى اعتبار کرد و پس از مدتى، وضعیت شام را بر ضد یزید و به هوادارى از امام حسین علیهالسلام تغییر داد. یزید، ناچار شد که به جرم خود و سپاهیانش اعتراف کند و از امام سجاد علیهالسلام عذرخواهى نماید و پس از مدتى آنان را آزاد و با احترام به مدینه بازگرداندند.
الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ای منقلب ینقلبون
#به_قلم_خودم
#چالش_نوشتن
#جوال_ذهن #آزاد_نویسی
#سمیه_خانوم_اُم_الحسین
واگذاری امتیاز بهره برداری از معادن ایران به رویتر انگلیسی
به تاریخ و خوندن و دونستنش خیلی علاقمندم، بیشترین مطالعه من مربوط به کتابهای تاریخیه، دیدن فیلم های تاریخی و آثار باستانی هم یکی که از لذتهای زندگیمه، گاهی شاد میشم و لبخند میزنم و احساس غرور میکنم ، گاهی ناراحت میشم و اشک میریزم و حسرت میخورم که چرا و چرا و چرا؟!!!
امروز سالروز یه قراداد ننگینه، قرارداد رویترِ، که…. نمیدونم چقدر درموردش اطلاعات دارید اما خیلی خلاصه جهت یادآوری خدمتتون عرض میکنم 👇
بیشک یکی از ننگینترین عهدنامههای دوره قاجاریه و یکی از بزرگترین اشتباههای ناصرالدین شاه و میرزا حسین خان سپهسالار بود. یکی از مشهورترین امتیازاتی که در زمان ناصرالدین شاه قاجار و با اصرار میرزا حسین خان سپهسالار، صدر اعظم وقت به بیگانگان داده شد، امتیاز رویتر بود. این امتیاز بین دولت ایران و یک فرد انگلیسی به نام بارون جولیوس رویتر که یک یهودی بود در 24 ماده به امضا رسید. به موجب این قرارداد، امتیاز انحصاری ایجاد راه آهن و استخراج معادن ایران از قبیل ذغال سنگ، آهن، مس، سرب، نفت و به طور کلی هر معدن دیگری را که قابل بهره برداری برای کمپانی باشد به مدت هفتاد سال به رویتر انگلیسی واگذار شد.در این قرارداد خفت بار، رویتر حق داشت به هر اسم و با هر شرایطی که لازم بداند، یک یا چند شرکت جهت انجام امور امتیاز نامه تشکیل دهد؛ اراضی مورد نیاز خود را به طور رایگان دریافت دارد؛ مصالح مورد استفادهاش را به طور مجانی تحویل گیرد و از پرداخت تمام حقوق و عوارض گمرکی معاف باشد. این قرارداد به علت تخلف در اجرای مفاد آن در زمان تعیین شده و همچنین دخالت روسیه، هرگز به مرحله اجرا نرسید ولی بدنامی آن برای میرزا حسینخان مشیرالدوله، معروف به سپهسالار، صدر اعظم ناصرالدین شاه ماند. البته دولت ایران بعدها، قرارداد دیگری به عنوان غرامت، با پسر رویتر منعقد کرد و از قِبَلِ آن، بانک شاهنشاهی و بانک صنایع و معادن ایران توسط وی تاسیس شد.
امتیاز رویتر؛ سند استعمار انگلیس علیه قاجاریه #بیشتر_بدانید: 👇
#روایت_غارت
#تاراج_ایران
#قرارداد_ننگین
#سوم_مرداد
#قاجار
#ده_روز_با_کاروان
#عزاداری_روز_یازدَهُم_محرم
#دامغان #تولیدی
#به_قلم_خودم
#چالش_نوشتن
#جوال_ذهن #آزاد_نویسی
#سمیه_خانوم_اُم_الحسین
آیین ملی نخلگردانی و عزاداری روز
#یازدهم_محرم_دامغان به عنوان آیین سنتی با قدمت بیش از 100 سال، از جمله آیین های ثبت در آثار ملی کشور با حضور عزاداران حسینی ثبت شده است.آیین کهن عزاداری 11 محرم دامغان، در سال 1391 به شماره 653 در فهرست میراث معنوی و ناملموس ملی کشور ثبت شده است.
هر خطهای در جایجای کشور فرهنگ و تمدن و ایثار، تقویم حیات معنوی مردمانش هرسال با آنچه بیش از همه بدان عشق میورزند برگ دیگری میخورد و سال ایمانی جدیدی را آغاز میکند، آنچنانکه گویی ساکنان آن دیار هویت معنوی خود را در آن موعد مقدس بر صفحه کتاب پرخاطره تاریخ وطنشان حک میکنند.
بیشک هرگاه نام از دیار کهن دامغان به میان میآید، کبوتر خیال تاریخ هفتهزارساله صددروازه، مرکز ایالت قومس، پایتخت اشکانیان و پستههای خندان این دیار عالم و ادیب و شهیدپرور را به یاد هر ایرانی صاحب اندیشه میآورد، اما بدون ذرهای تردید باید بگوییم، بارزترین شاخصه مردم این دیار ” حسین مداری ” است و سال ایمانی و معنوی فرزندان این خاک پاک با آئین باشکوه عزاداری آقای دلها، جناب ثارالله، حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) نو میشود و اشک بر مظلومیت قتیلالله و بر سر و سینه زدن در عزای او تجلی هویت دینی آنان است.
روز یازدهم محرم هیاتهای مذهبی حدود 30 روستا با ورود به شهر دامغان، به یاد مظلومیت اباعبدالله و 72 شهید کربلا در فضای تعیینشده شهر گردهممیآیند و به صورت منظم و هماهنگشده عزاداری میکنند.
عزاداری از 2 مکان امامزاده علی و ولی (ع) و حسینیه اعظم حضرت ابوالفضل (ع) آغاز می شود و در محل زیارتگاه بَکیربن اَعیُن، با اجتماع و اقامه نماز جماعت پایان مییابد.
هیاتهای عزاداری با حضور خود در آیین یازدهم محرم دامغان در عزای شهیدان دشت کربلا نخلگردانی، سینهزنی، زنجیرزنی و سنجزنی میکنند و با اجرای نمادین حرکت کاروان اُسرا و تعزیهخوانی، واقعه کربلا را برای عزاداران به تصویر میکشند.
اهالی شهرستان دامغان در کنار استقبال از هیات روستاهای این شهرستان، با برپایی ایستگاههای صلواتی، اطعام و دادن نذورات، از عزاداران حسینی پذیرایی میکنند و با آغاز اذان ظهر به وقت دامغان، هیاتهای مذهبی که هنوز به اجتماع نرسیده اند، از خیابان خارج شده و فضا را برای حرکت نخل مهیا می کنند. نخل بر روی دوش عزاداران و با نواهایی همچون «وای حسین کشته شد» و «واحسینا»، و سینهزنی حاضران حرکت داده می شود.
امسال نیز همچون سالیان گذشته مردم ولایت مدار و حسینی شهرستان دامغان پس از هم ناله شدن با ماتمزدگان آلالله در شام غریبان امام حسین (ع)، از صبح یازدهمین روز ماه عزا و ماتم در قالب دستههای سینهزنی و زنجیرزنی، علم بر دوش و سیاهپوش و یا با خانواده خود به شهر دامغان آمدند و در فاصله طولانی عزاخانه قمرالعشیره حسینیه اعظم حضرت ابوالفضل (ع) تا آستان مقدس بکیربن اعین (ره) در حال عزاداری برای حضرت سیدالشهدا و یاران باوفای ایشان هستند تا جلوههایی ناب از ارادت به فرهنگ جهانشمول عاشورا را بیافرینند.
شاید بتوان حرکت نخل و یا نخل گردانی بهعنوان نمادی از تشییع پیکر پاک حضرت سیدالشهدا (ع) بر دستان عزاداران و عاشقان آن حضرت در امتداد حرکت دستههای عزاداری روستاهای مختلف شهرستان دامغان را از شاخصترین آئینهای مراسم بزرگ عزاداری 11 محرم دامغان و حتی در سطح کشور برشمرد.
انشاءالله اگه تونستید سال آینده در این مراسم شرکت کنید قدم رنجه بفرمایید و شهر ما رو با قدوم پر خیر و برکتتون مزین نمایید، در خدمت گذاری شما بزرگواران خواهیم بود،
التماس دعا 🙏
#ده_روز_با_کاروان
#روضه_روز_دَهُم_محرم_عاشورا
#روضه_امام_حسین_علیهالسلام 🥀
#به_قلم_خودم
#چالش_نوشتن
#جوال_ذهن #آزاد_نویسی
#سمیه_خانوم_اُم_الحسین
امروز همه عالم دارن میگن حسین، اما یه نفر حسین حسین گفتنش با همه عالم فرق داره. یه مادر قد خمیده هم امروز میگه حسین..*بُنَیَّ قَتَلوکَ وَ مِنَ المَاءِ مَنعوکَ..*
دَم یاحسینم به کارم می آید
قسم بر همین اسم اعظم حسابی
اگر هم به دوزخ روم، از فِراقت
به سینه بکوبم جهنّم حسابی
لب تشنه ات سالیانی مدید است
درآورده از دیده اشکم حسابی
تنت را که زینت به دوشِ نبی بود
به گودال کردند دَرهَم حسابی
*خود ابی عبدالله می اومد زیر بدن های کشته ها رو می گرفت سرشون رو بغل می گرفت.خودش گریه می کرد، عباس گریه می کرد، همه بودن. تنها کشته ای که گریه کن هم نداشت، کسی هم نبود سرش رو بغل بگیره خودِ ابی عبدالله بود. همچین که تو گودال افتاده بود از زیر شمشیرها و نیزه ها هی به خیمه هاش نگاه می کرد.
«تنها بودی و فکر خیمه ی زنها بودی و..»
پیراهن عربیش رو بالا زد خون پیشانیش رو بگیره ” فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَب”
یه تیر سه شعبه ی مسموم به سینه ی ابی عبدالله اصابت کرد"فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ- وَ قَالَ إِلَهِی أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ بِنْتِ نَبِیٍّ غَیْرُهُ ثُمَّ أَخَذَ السَّهْمَ” شروع کرد با خدا مناجات کنه تیر و گرفت."فَأَخْرَجَهُ مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِهِ” تیری که از جلو خورده، تو قلب حسین نشسته. نمیدونم چرا اینجا میگه «ظَهْرِه» یعنی از پشت ابی عبدالله تیر و در آورد."فَانْبَعَثَ الدَّمُ کَأَنَّهُ مِیزَابٌ” این خونا مثل ناودون داره جاری میشه. دستش روگذاشت رو زخمش خونا که تو دست حسین پر شد به سمت آسمان پاشید.
“فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ” با طرف راست صورتش از روی اسب به زمین افتاد. میدونی چرا ابی عبدالله زمین خورد؟ هیچ کسی همین جوری زمین نمی خوره. توکوچه ها مادرش به همین راحتی زمین نمیخورد. همچین که بی هوا مادر رو زدن زمین خورد.. ابی عبدالله روی اسب چنان با نیزه به پهلوش زدن که با صورت زمین خورد. “السَّلامُ عَلَی الخَدِّ التَریِب….”
“ثُّمَ أحاطوا بِه “دورش رو گرفتن حلقه حلقه تشکیل دادن “فَقَد ضَرَبوهُ” شروع کردن بزننش"بِسَیفِهِم وَبِالسَّنان وَ بِالحِجَارَه وَ بِالخَشَبِ وَ بِالعَصا” هرکی با هرچی دستشه داره میزنه. یکی با نیزه میزنه یکی با شمشیر میزنه یکی با سنگ میزنه یکی داره عصا زنان میاد….
اینقدر زخم به ابی عبدالله زده شده دیکه رمق نداره. همچین که شمر اومد تو گودال،خنجر رو گذاشت، بدن ابی عبدالله روبرگردوند موهای ابی عبدالله رو تو چنگش گرفت…*
اطراف ظهر بود که دنیا سیاه شد
ذکر تمام حرم آه آب شد
پشت وپناه عالمیان بی پناه شد
با زور نیزه وارد آن قتلگاه شد
بالای گود، چکمهی یک بد دهن رسید
وَ الشِّمرُ جالسٌ، نَفس مادرش بُرید
حلقوم خشک و نیزه ی تیز و سنان مست
سرنیزه ای بلند شد و خواهری نشست
شیخ قبیله بندِ دل عرش را گسست
آنقدر پشت هم به سرش زد، عصا شکست
ای لعنتی نزن به پری که شکسته است
پنجه نکش به دستهی زُلفی که بسته است
بس کن، تمام پیکرش از هم گسسته است
آهسته پشت و روش کن ای شمر، خسته است
در پیش چشم فاطمه سر را عقب کشید
او داشت حرف می زد و..،شمر از قفا برید
الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ای منقلب ینقلبون
التماس دعا
آخرین نظرات